پایگاه خبری دریچه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ
جمعه 91 مهر 14 :: 3:26 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
"صراط" - در پی بروز برخی اغتشاشات پراکنده در محدوده خیابانهای فردوسی، جمهوری اسلامی و بازار تهران که با سوء استفاده نخاله های فتنه 88 همراه شده و برای تجدید خاطره به آتش زدن سطل آشغال ها رو آورده بودند، رسانه های معاند با شوری زاید الوصف به انعکاس اخبار این تجمعات پرداختند.
نکته جالب و نقطه مشترک گزارش های این رسانه ها در بازتاب گسترده شعارهای از قبل هماهنگ شده اغتشاش گران پولی، علیه کشور سوریه، خلاصه می شود. این ذوق زدگی به حدی بود که این سایت ها با استفاده از سرتیترها و عناوینی هم چون "سوریه و رها کن / فکری به حال ما کن" ؛ "سر دادن شعار مرگ بر سوریه در تجمعات امروز" و "نه سوریه نه لبنان، جانم فدای ایران"، حاشیه این خرده تجمعات را مهمتر از متن آن دیدند!
نمونه چنین شعارهایی نه تنها در کشور ما بلکه در سوریه نیز مشاهده می شود. چندی پیش بود که در جریان اغتشاشات شهر دمشق، تجمع کنندگان به ظاهر سوری، شعارهایی بر ضد حزب الله لبنان و نیز جمهوری اسلامی ایران سر داده و خواهان قطع روابط با کشورهای حوزه مقاومت اسلامی بودند. اما دلیل انعکاس گسترده اینگونه شعارها از رسانه های جیره خوار استکبار چیست و چرا تمرکزشان در برهم زنی روابط حسنه میان این دو کشور معطوف شده است؟ و اینکه تنش زایی در روابط گسترده میان این دو کشور به نفع چه کسانی خواهد بود.؟
سوریه بعنوان یکی از متحدین اصلی و استراتیک کشورمان بشمار می رود و اهمیت این پیمان اتحاد بدلیل هم مرزی این کشور با سرزمین های اشغالی مضاعف می شود. بنابراین، کدام منطق و استدلال و مصلحتی، حکم بر قطع روابط با سوریه را الزامی می داند؟! سوریه و حزب الله لبنان و امثالهم، بعنوان یک عامل پیشگیری در برابر تفکر صهیونیستی بشمار می روند. همان تفکر صهیونی که منطقش براساس تسخیر سرزمین های نیل تا فرات، تئوریزه شده است.امروزه اسرائیل با وجود مشکلات داخلی و نیز وجود تهدیدات خارجی از طرف سوریه، حزب الله و حماس، در حمله نظامی به ایران اصرار می وزرد؛ حال تصور کنید زمانی را که این رژیم بدون احساس خطر و در کمال فراغت در مواجهه با ایران، چه تدبیری خواهد اندیشید و چگونه عمل خواهد کرد! زمانی قطع روابط میان دو کشور در دستور کار قرار می گیرد که استمرار آن به نفع یکی و به ضرر دیگری باشد؛ اما از ابتدای انقلاب تا کنون روابط میان ایران و سوریه، به سود دو کشور بوده و هیچ نقطه تاریک و مبهمی در مراودات طرفین دیده نمی شود. حمایت از برنامه هسته ای ایران، مبادلات تجاری و اقتصادی، تعاملات گسترده در حوزه فرهنگی و مذهبی و نیز همراهی با مواضع ضد صهیونیستی جمهوری اسلامی، از جمله دلایلی است که لزوم پایبندی به این اتحاد را دو چندان می کند. اگر سوریه به مانند بسیاری از کشورهای منطقه که در دامان اسرائیل و غرب افتاده اند، مواضعی ضد اسلامی و ضد ایرانی اتخاذ می کرد، اکنون اینگونه زیر فشار نبود و وضعیتش به بحران نمی انجامید. فلذا بدور از انصاف است که در چنین شرایطی، ایران نیز از حمایت سوریه، شانه خالی کرده و دست یاری و مساعدت به سویش دراز نکند؛ چراکه تمام این فشارها بر ملت سوریه بخاطر هم پیمانی این کشور با ایران است. صهیونیست ها بدلیل انتقام از موج بیداری اسلامی در جریان سرنگونی رژیم مبارک، غائله سوریه را براه انداختند؛ چون این کشور بعنوان متحد اصلی محور مقاومت و از مهمترین مخاطرات اسرائیلیان بشمار می رود. از طرفی دیگر این سوال در ذهن خودنمایی می کند که چرا کشورهای غربی بالاخص آمریکا، دست از حمایت بی قید شرط از رژیم جنایتکار صهیونیستی بر نداشته و همواره بر طبل حمایت از اسرائیل می کوبند؟! آیا حمایت آمریکا از این رژیم نتیجه ای بجز افزایش تنفر جهانی و نیز صرف هزینه های گزاف برای دولت ایلات متحده را در پی داشته است؟! چرا هیچ وقت در کشورهای غربی، نه تنها شعاری درباره قطع روابط با اسرائیل داده نمی شود بلکه حتی به موجب قانون، زیر سوال بردن هولوکاست، جرم تلقی می شود؟! اینگونه مواضع رسانه های ضد انقلاب سندی دیگر بر اجنبی بودن آنهاست. رسانه های خود فروخته ای که تضمین و تبلیغ برای منافع دولت های ضد ایرانی را بر دفاع از منافع ملی و میهنی ترجیح می دهند. موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||